ابراهیم غزنوی İbrahim Qəznəvi

+0 به یه ن

ابراهیم غزنوی پسر فرخزاد ابراهیم پادشاهی مدیر و مدبر بود. او با سلجوقیان از در دوستی درآمد. و به جنگ بین دو  قوم ترک پایان داد . وی در ۴۷۱ یا ۴۷۲ هجری متوجه هندوستان شد. او پس از سلطان محمود و مسعود، سومین فرمانروای غزنوی است که فتوحاتی در هندوستان دارد. ابراهیم دامنه تسلط غزنویان را بر این سرزمین گسترش داد و تا بنارس و قنوج و تانیسر هم پیش‌رفت، یکی از پسران خود به نام علاءالدوله مسعود را بر حکومت هند گماشت و با غنائم بسیار به غزنه بازگشت. لاهور را مرکز فرهنگی کرد.




او را فردی دیندار و زاهد، علاقه‌مند به آبادانی و چیره‌دست در سیاست یادکرده‌اند. همچنین نظر به فتوحات و دینیاری‌اش او را با لقب محمود ثانی خوانده‌اند. با اینکه او تا حدودی عظمت از دسته‌رفتهٔ غزنویان را بازگرداند، ولی گفته‌شده که همواره از اینکه نمی‌تواند فتوحات دوران مسعود را بازگرداند اندوهگین بود. گفته‌اند که او دارای خطی خوش بود. او هر سال قرانی با خط خود مینوشت و به مکه معظمه هدیه میکرد(  غفاری 103-104) و به گفته برخی یک سال به مکه و یکسال به مدینه (  فرشته 48) .

گفته اند شبها در محله ها میگشت و به بیوه زنان و محتاجان غذا میرساند . در عهد او داروی چشم، شربت بیماران و غذای پرهیزگاران از خزانه دولت تهیه میشد ( قزوینی 89، دولتشاه –75) . در رعیت پروری و اجرای عدالت بسیار کوشا بود، حکایتی که نظام الملک در مورد کمیابی نان و اقدام قاطع سلطان ابراهیم در رفع مضیقه و مجازات عامل آن آورده  ( ص 53) بیانگر مردم دوستی و دادگستری اوست، به ترمیم خرابی ها و ایجاد آبادی ها سخت علاقه می ورزید . چندیدن قصبه مثلا ایمن آباد، ( منهاج 239/1، قزوینی 90)  بسیاری  خانقاه، رباط ، مسجد و مدرسه در راه خدا بنا کرد. ( بناکتی ، 228، دولتشاه 75، نفیسی همانجا) .

ابولحسن طبری ملقب به کیای هراسی از فقهای آن زمان وقتی به نزد سلطان به عنوان خبر رسان سلطان بر کیارق  رفته بود میگوید  در هنگام  سخن ابراهیم سلطان را ناگهان گریه گرفت و گفت به خدا که خانه ای برای خود نساختم مگر آنکه کنار آن مسجد و مدرسه و یا رباطی  برای مردم ساختم ( ابن کثیر 12/157، ابن جوزی 109 ، 110)  او به ترمیم خرابی هایی اقدام کرد  در دوران های قبلی به علت جنگ با سلجوقیان و یا درگیری های داخلی پیش آمده بود اما همیشه حسرت دوران سلطان محمود یا آلپ تیگین را میخورد .  اعتبار او تا حددی بود که شاهان سلجوقی به او لقب پدر دادند (  مستوفی 404)

دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، درآیهٔ ابراهیم غزنوی

شهر یئری ( بال بال ) şəhər yeri balballar

+0 به یه ن

شهر یئری - قدمت 6000 یا 7000 سال پیش balbal - بال بال چیست؟؟

çox maraqlı hetmen oxuyun
توضیحاتی در مورد مزارهای یافته شده در اردبیل
و اندیشه کهن ترکان
منطقه باستانی معروف به شهر یری در شمال غربی روستای پیرازمیان در ۳۱ کیلومتری شرق مشگین شهر قرار دارد. جایی در کنار رود قره سو که وسعت آن به ۴۰۰ هکتار می رسد و از سه قسمت دژ نظامی، معبد و قوشا تپه تشکیل می شود. قدمت قلعه و معبد به ۱۴۵۰ پیش از میلاد و قوشا تپه به ۷ هزاره پیش از میلاد می رسد.

توضیح فلسفه
همانطور که می بینید ادمک هایی به شکل سنگ تراش همراه با خنجر عمدتا مشاهده میشود
در اندیشه قدیمی تمام ترکان و در تنگریسم به همراه افرادی که در جنگ قهرمان جنگی محصوب میشوند
یک تعداد پیکره از سنگ تراشیده میشد - که نشانگر وجود مزار یک فرد قهرمان جنگی بوده - در تفکر تنگریسم و شمنیزم و ترکان سربازان کشته شده در دنیای دیگر به فرد قهرمان و سلحشور که توسط او کشته شده بود ند خدمت خواهند کرد - و تعداد این نمونه های سنگی نیز نشانگر جسارت- شجاعت - قهرمانی و قدرت فرد صاحب مزار بود
سربازان کشته شده به صورت عادی و شبیه به هم دارای خنجر در کمر بوده و فرد قهرمان یا خاقان دست راست جام بدست و دست دیگر در کمر نشانگر بزرگی و سروری است - تصویر سوم -تصاویر نمونه های تراشیده شده خاقان های گؤک ترکان gök türklər در دشت اورخون - بیلگه خاقان - کول تیگین و غیره

این نمونه های تاریخی که به balal مشهور هستند در کنار کتیبه های یئنی سی اورخون - گؤک تورکها - کول تیگین نیز یافته شده اند
همچنین ما نمونه هایی از این نوع سنگ تراش ها را در اسکیت ها - سکاها نیز مشاهده میکینم
issik köl - çorpan arta- tuva- qirqizistan - یعنی جمهوری تووا ( ترک ) در روسیه و همچنین بخش هایی از قرقیزسات - و ترکستان شرقی نیز نمونه های اینها را مشاهده میکنیم با کمی تفاوت مزارهایی با سنگ تراش های انسانی

از اینها در ترکیه 7 نوع و در آزربایجان نیز 1 نمونه پیدا شده است

محوطه باستانی «شهریئری» در سال ۱۳۸۱ از سوی میراث فرهنگی استان در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید. از زمان پیدا شدن این محوطه تاکنون، هشتاد درصد آثار آن از میان رفته‌است.




تصویر دورم شکل های کلی یافته شده از سکاها


تصویر سوم : بال بال های یافته شده از منطقه ترکستان و غیره


فریدون آقاسی اوغلو (جلیلوف ) این نمونه ها را طبقه بندی نیز کرده است

** کلمه بال بال از کتیبه های اورخون استخراج شده و به معنی جنگجو هست ***

منابع:


    DAŞBABA TÜRKÜN DAŞ YADDAŞI -F. Ağasıoğlu -p 51,72
     
    AZƏRBAYCANIN QƏDİM HEYKƏLTƏRAŞLIĞI -TELMAN İBRAHİMOV -p 21,38-47

    برای دانلود  منابع کلیک کنید 



ریشه واژه آروات Arvat - Arvad

+0 به یه ن

ریشه واژه آروات Arvat - Arvad

ریشه واژه آروات Arvat  که برخی به غلط آن را ریشه گرفته از واژه عربی عورت  یعنی شرمگاه و جاهایی که باید پوشیده شود میدانند
در کتاب دیل دنیز  نوشته اسماعیل هادی چنین آمده است
در منابع قدیم این واژه چندان به چشم نمیخورد
در ترکی قدیم " آوورتا" به معنی دایه ، مادر رضاعی( دیوان) آمده است
از سوی دیگر "اوراقوت" به معنی زن( دیوان) آمده است
کلاوزن  قوت را یک پسوند مشکوک میداند( در اینجا و در کلمات مشکوک دیگری مثل آلپاقوت) و میگوید " اوراقوت" = زن در دوره معنی ظاهر شده ولی در ان دوره بسیار رایج بوده ، بعدا جای خود را به ائوچی( خانه دار) و ترکیب اوزون تونلوق ( اوزون دونلو) دامن دراز  ، به اعتبار ان که زنها لباس دراز به تن میکرده اند، داد
سپس ائش لر ( همسران) جایگزین آن شده اند،
در جغتایی اوراقچی به معنی زن(سن) آمده است ، شاید با اوراقوت ارتباط داشته باشد
سپس خاتون و کلمه عربی عورت پیدا شد! ولیکن در برخی منابع قدیمی به جای عین "عاورات" به صورت" آورات" ذکر شده است که محرف همان اوراقوت است
چنان که "اوراقوت" را "اوراووت" نیز نوشته اند ( کلاو)
پس صحیح است که آروات را محرف از اوراقوت بدانیم  و شباهت ان با عورت ظاهری است و این دو کلمه کاربرد بسیار متفاوتی دارند
چنان چه هنوز هم در روستاهای قره داغ کلمه اروود به کار میرود.
به هر حال
اوراقوت- اوراووت- اوروات- آرواد – آرواد گردیده است
در اتیمولوژی بعید نیست که اوراقوت از فعل اورماق باشد
فعل مزبور که تبدیل به وورماق ( نگاه ) شده است ) امروزه دو معنی دارد
1-    فرو نهادن چیزی
2-    زدن، نواختن ، ضربه زدن ( کلاو)
که در واقع فرونهادن ضربه است، که به صورت فرعی و مجازی است که کلمه امروزی به معنی وورماق یعنی ضربه زدن به معنی فرو نهادن ضربه است
پس کلمه اوراقوت هم به معنی فرو گذاردن( در اینجا وضع حمل، زایندگی، زایا  و ...) است
همانطور که از همان بن در مفهوم " اوری" ( تر،قد ) به معنی فرزند ذکور، پسر( کلاو) آمده است ، علی القاعده " اوریق" ، " اوری" شده است و از همان است " اوروق"(نگا) به معنی نسل و تبار ، بعید نیست این فعل با فعل امروزی اوره مک به معنی تکثیر یافتن ، زیادشدن، ولد کردن( نگاه) ارتباط داشته باشد و هردو یک کلمه با دو تلفظ باشند

منابع: ( دیوان) دیوان لغات ترک کاشغری
(کلاو) فرهنگ اتیمولوژیک ترکی ماقبل قرن سیزدهم نوشته جرارد کلاوزن چاپ آکسفورد
An etymological dictionary of  prethirteenth century Of Turkishoxford -1972
(سن) سنگلاخ ، نوشته میرزا مهدی خان استرآبادی
(تر،قد) = ترکی قدیم، کلماتی که دیگر زیاد رایج نیستند .
(نگا) نگاه کنید به .


 

کتاب ایرک بیتیگ (Irk Bitig)

+0 به یه ن

ایرک بیتیگ


کتاب ایرک بیتیگ (Irk Bitig) - (در ترکی ایرک= فال، بیتیگ= کتاب)، کتابی است که با خط_اورخون نوشته شده است، تاریخ دقیق و قدمت این کتاب مشخص نیست اما مربوط به سالهای قبل از ۹۰۰ میلادی می‌باشد. این کتاب یا کتابچه در غارهای بین بودا(bin buda)، در شهر تونگ هونگ (Hung Tung)، ترکستان_شرقی مابین دست نوشته‌هایی یافت شده است.[۱]
دو صفحه اول کتاب ایرک بیتیگ.




منابع

Irk Bitig / Eski Uygurca Fal Kitabı- p.1 -ön söz

توروک‌کی‌ها Turukki

+0 به یه ن

اولین واژه تورک کجا آمده است ؟ و به چه معنی است؟
این واژه برای اولین بار در کتیبه‌های اکاد و آشور اومده Turukkaeans (Turukkum، Turukku) مردم باستان خاور نزدیک در مناطق شمال غربی ایران در عصر برنز بودند. به طور خاص، آنها در حوضه آبریز اورمیه و دره‌های کوه‌های شمال غربی زاگرس ساکن بوده‌اند.[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸]

هزاران سال قبل از میلاد مسیح، اقوام باستانی تورک در شاخه‌های مختلف جداگانه و ۳–۴ هزار سال قبل از میلاد مسیح می‌زیسته‌اند.بعدها این واژه به صورت عام برای تمام اقوام ترک به کار رفت، اولین بار نام تورورک که بعدها تبدیل به کلمه ترک برای تمامی اقوام ترک شده در کتیبه‌های آشور و آکاد آمده است - این قوم سالهای قبل از میلاد و قبل از مانناها یعنی قبل تر از ۷۰۰۰ سال پیش در این نواحی زندگی می‌کردند.[۹]

ف. آغاسی اوغلو در کتاب «آذر خالقی» می‌گوید که این واژه می‌تواند از واژه شهر اورورک uruk شهر باستانی در ماوراء نهر و تمدن سومر گرفته شده باشد [۱۰]و با توجه به واژه سازی سومر این واژه Ti uruk ki بوده است که به معنای جنگجویان شهر اورورک بوده‌اند و در تاریخ اغلب اقوام از نام یک شهر نشات گرفته‌اند مثلاً :ساکنین شهر اور - تاجرین شهر لاقاش و حتی اسم قوم آکاد از شهر اقاده که توسط سارگون ساخته شد آمده است. همچنین نام قوم یهود نیز از شهر نیپوّر که در سومری به NI.BI.RU ki نوشته می‌شود گرفته شده است [۱۱] دو جمله از کتیبه‌ها بدین صورت است "Turuk düşmanı çıxdı və (…)yə getdi. O, Kakkulatimi işğal etdi… Bu hücumdan bəri turukların sayı çox görünmür, ancaq arta bilər. Onlar gəlməyə davam edəcək". دشمن توروک ظاهر شد و به ... رفت. آنها کاککولاتیمی را اشغال کردند ... بعد از این هجوم تعداد توروکلر زیاد گشت و بیشتر هم می‌شوند آنها به این هجوم‌ها ادامه خواهند داد.[۱۲]

"Başçıları Lidaya ilə birlikdə turuklar savaşa girib, iki şəhəri dağıtdılar" سران ارتش با لیدیا و توروک‌ها در حال جنگ هستند. دو شهر نابود شدند.[۱۳]






منابع

F. Cəlilov – Azər xalqı, II. nəşri Bakı, 2006
Q. Qeybullayev – Azərbaycan türklərinin təşəkkül tarixindən, Bakı, 1994
Z. Bünyadov, Y. Yusifov – Azərbaycan tarixi, Bakı, 2006
Azərbaycan tarixi, Bakı, 1994, s.80.
Ziyafet Eyvazova - "LÂTİN ALFABESİNDEN KİRİL ALFABESİNE, KİRİL ALFABESİNDEN LÂTİN ALFABESİNE GEÇİŞ SÜREÇLERİNDE AZERBAYCAN BASINI" - Ankara-2008. s.26.
Зийадхан Нябибяйли - "ЗЯНЭЯЗУРУН АЛТУН ТАЪЫ ЛАЧЫН" - Бакы - 2009. s.156, 253.
Азярбайжан Милли Елмляр Академийасы Ялйазмалар Институту вя «Елм вя тящсил» няшриййаты - Филолоэийа мясяляляри No. 8. Бакы – 2013. ISSN 2224-9257. s.6-13.
Казымов Г. Ш. Мцасир Азярбайъан дили. Морфолоэийа. Бакы, «Нурлан» , 2010. s.4-6.
F. Cəlilov – Azər xalqı, II. nəşri Bakı, 2006 səh. 40 – 46
F. Cəlilov – Azər xalqı, II. nəşri Bakı, 2006 səh. 40 – 46
Türk-Azərbaycan bədii düşüncəsinin ilkin qaynaqları. Bakı: Elm, 2007.188 s.
اسناد ماری № 21
اسناد ماری №25

داستان sarı gəlin داستان ساری گلین و ماجرای شیخ صنعان

+0 به یه ن

ساری گلین  داستان دختر قبچاق مسیحی است که بنا بر یافته های دکتر فخر الدین کیزیر اوغلو  Professor Fəxrəddin Kirzıoğlu به وجود آمدن  اثر تاریخی ساری گلین را در آستانه قرن 20 چنین تصویر میکند
شیخ صنعان از شاگردان عبداقادیر گیلانی برای ترویج اسلام وارد شهر پنک که در قسمت بالای رودخانه پنک قرار داشت میشود و عاشق دختر قبپاق ملک شاه شهر میشود ، پس از کلی دعا و عشق، دختر قبچاق را عاشق خود کرده و مسلمان میکند
اما با مخالفت  شاه قبچاق روبرو شده و با 40 مرید خود و دختر مو طلایی به کوه های الله اکبر پناه میبرند و در آنجا توسط  سربازان حاکم کشته میشوند ، از این رو این داستان تبدیل به افسانه میشود
داستان ساری گلین مربوط به این کوه و این شهر اسن پنک شهری 
در اواخر قرن  19 اؤزه ییر حاجی   بئی اوغلو  Üzeyir_Hacıbəyov  و حسین جاوید Hüseyn cavid  در عصری که اخرین پادشاهی مسلمان تورک یعنی عثمانی به زوال رفته بود و حکومت ارمنی نوظهور در منطقه به دنبال ایجاد هویت برای خود بود اقدام به جمع آوری داستان های شفاهی و تاریخی خلق تورک در آذربایجان کردند ، اؤزه ییر حاجی   بئی اوغلو از این رو از میرزا سمندر شیروانلی دعوت کرد تا در باکو این داستان تاریخی را به نظم بکشد اما چند روز قبل از اجرای اپرا بنا به تحریک عده ای میرزا سمندر شعرها را پس گرفت و اؤزه ییر حاجی   بئی اوغلو در مدت کم مجبور به استفاده از ادبیات شفاهی و یادگارهای شفاهی خلق شد .
اولین اپرا در سال 1909 به صحنه رفت

  Professor Fəxrəddin Kirzıoğlunun “Qars tarixi İstanbul. 1953. səh.381 ”

شهریار در این باره در شعر  " گئتمه ترسا بالاسی "  میگوید:

آللاهیندان سن قورخماییب اولسان ترسا،

قورخورام منده دؤنوب دین مسیحایه گلیم.

شیخ صنعان کیمی دونقوز اوتاریب ایللرجه،

سنی بیر گؤرمک اوچون معبد ترسایه گلیم

تیر چاووش- چاووش اوخو çavuş oxu - çavuş oku

+0 به یه ن

تیر چاووش یا چاوش به ترکی (Çavuş oku) یک نوع تیر هست که به تیر صوت زن نیز مشهور است، این نوع تیر به علت وجود حفره هایی در نوک تیر هنگام پرتاب از خود صدای صوت ایجاد میکند همچنین دارای سرعت بیشتری است ، اولین بار این تیر توسط مودو چانیو = مته خان ، که از پادشاهان شیونگ نو=هون های آسیایی بود ساخته شده و استفاده گردید، او از این این تیرها به منظور آموزش نیروهای خود استفاده میکرد، یعنی تیر را پرتاب میکرد و از سربازان خود میخواست تا به سمت هدف خواسته شده تیر پرتاب کنند

 قایناق لار :
 Hunlar, Gumilev. Bölüm 5 :Islık Çalan Oklar
 Türk Mitolojisi, I.Cilt, Bahaeddin Ögel, 4.baskı, sayfa:8




  • [ 1 ]